معنی سرزمین اولیس
واژه پیشنهادی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
اولیس. (اِخ) از پهلوانان معروف جنگ تروآ (تریا) است که در حیله و تدبیر سرآمد اقران بوده است. اولیس پادشاه سرزمین ایتاکا از جزایر دریای ایونیا بود و کتاب اُدیسه ٔ هُمِر شرح بازگشت او از تروآ بجزیره ٔ مزبور است. اسب چوبینی که یونانیان در جنگ تروآ ساختند و بدان وسیله بر مردم ترژا غالب شدند بدستور اولیس بود. این پهلوان سرانجام بدست پسر خود تله گونوس به هلاکت رسید.
سرزمین
سرزمین. [س َ زَ] (اِ مرکب) ملک.مملکت. ناحیت. کشور. اقلیم. مرز و بوم:
سحرگه رهروی درسرزمینی
همی گفت این معما با قرینی.
حافظ.
سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد.
؟
فرهنگ معین
(~. زَ) (اِمر.) مرز و بوم.
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارض، اقلیم، بوم، خطه، دیار، زمین، قلمرو، کشور، مرزوبوم، ملک، مملکت، ناحیه
فارسی به عربی
ارض، تربه، منطقه
فارسی به ایتالیایی
territorio
فارسی به آلمانی
Anlegen, Bereich, Gebiet (n), Gegend, Land (n), Landen, Landstrich
فرهنگ عمید
زمین پهناور که قوم و طایفهای در آنجا بهسر ببرند، مرزوبوم، کشور،
معادل ابجد
474